وبلاگ اعضای کانون وبلاگنويسان ايران
| |
مسئول محتوای هر مقاله نويسنده آن است!
مواضع رسمی کانون در وبلاگ اصلی کانون منتشر میشود! 5/12/2005چرا نامه به آقای شاهرودی را امضا نمیکنم؟
آزادی به دست آوردنیاست و گدایی کردنی نيست. نوشتن نامه تضرعآميز به شاهرودی يا هر مقام ديگر برای گرفتن حقی طبيعی و عادی، عملی غيرطبيعی و غيرعادی است و بايد نسبت به اهداف طراحان آن مشکوک بود.
چرا بايد هزينهی به اين گزافی را، برای آزادی دوست جوانی که تاکنون برای آزادیاش تلاش زيادی شده است و نهادهای بينالمللی هم برای آزادیاش وارد عمل شدهاند و بیشک بهزودی مجبور هستند او را آزاد کنند پرداخت کنيم؟ البته و بدون شک ما وظيفه داريم با هر روشی بهجز مشروعيت و حقانيت بخشيدن به دستگاه سرکوب و ضدآزادی برای رهایی او بکوشيم. اما آيا میتوانيم زير نامهیی را امضا کنيم که صدور دستور آزادی مجتبا سميعنژاد را دليل بر حقانيت آقای شاهرودی میداند امضا کنيم؟ آيا به قربانيان بیشمار قوهی قضاييه خيانت نکردهايم؟ اگر مجتبا را آزاد کردند حتما بعدش بايد به همين سبک و سياق نامهیی برای آقای شاهرودی بفرستيم و بگويم جانمان به فدای عدالت علیوارت متشکريم! هوشيار باشيد گروهی دعوای بين جناحی خودشان را میخواهد به فضای وبلاگستان بکشند. در انتخابات بين جناحهای مختلف حتا باندهای داخل يک جناح دعوای شديدی در جريان است. در بين اين دعوا قوهی قضاييه میخواهد نيروی انتظامی را خراب کند، شهرداری میخواهد به دادستانی بپرد... و دارند مجتباها را میکشانند وسط اين دعوا و میخواهند بازی انتخاباتیشان را پيش ببرند. اين بازی بيش از همه برای خود مجتبا خطرناک است. در روندی عادی و با فشارهای بينالمللی او بهزودی آزاد خواهد شد اما اگر گرفتار دعواهای درون رژيم شود معلوم نيست که سرنوشتاش چه شود. به هر حال من آن نامهی حقارتآميز را امضا نمیکنم و چون گذشته به تلاشهای فردی و جمعی خود برای رهای مجتبا و ساير زندانيان در بند ادامه میدهم. |
وبلاگ اعضاءاعضا هم بسته
|