وبلاگ اعضای کانون وبلاگنويسان ايران
| |
مسئول محتوای هر مقاله نويسنده آن است!
مواضع رسمی کانون در وبلاگ اصلی کانون منتشر میشود! 8/09/2004سلام، اول از همه از دوستانی که به من لطف داشتن و برای من هم دعوتنامه فرستادن و از ابتدا منو هم در جريان بحث ها گذاشتند ممنونم. اين مدت چيزی نگفتم و با دقت همه بحث ها رو خوندم و فکر کردم. فکر می کنم حالا به اندازه کافی مشخص شده باشه که قراره ماهيت کانون چی باشه و من می تونم نظر بدم. به نظر من، وبلاگ يک وسيله است برای پابليش کردن در اينترنت. مثل قلم و کاغذ و دفتر می مونه. يک نفر با اون قلم و کاغذ خط خطی می کنه، يک نفر خاطراتش رو می نويسه، يک نفر کتاب علمی می نويسه، يک نفر برای معشوقش نامه می نويسه، يک نفر هم که اهل ادبياته شعر و داستان می نويسه. ما تو دنيا انجمن قلم و کاغذ داران نداريم، ولی انجمن نويسندگان داريم، انجمن طراحان داريم، انجمن شاعران داريم و غيره. برای همين، به نظر من تشکيل انجمن وبلاگ نويسان مفهوم خاص نداره و يک مفهوم عامی در مايه های انجمن قلم و دفتر داران داره. اين نظر من يعنی اينکه من به شخصه با تشکيل کانون وبلاگ نويسان ايران مخالفم. يک گروهی يک وبلاگ دارن برای اينکه توش پيغام های شخصی بذارن برای همديگه در مورد يک کاری، شما به اون می گين وبلاگ؟ يک وبلاگی هست که يک نفر برای معشوقش که ازش دوره نامه شخصی می نويسه و اون وبلاگ فقط دو نفر خواننده داره، شما به اون می گين وبلاگ؟ يک نفر نقد سينمايی می نويسه، يک نفر خاطره می نويسه، يک نفر فعاليت سياسی می کنه. تعريف شما از وبلاگ چيه؟ وبلاگ نويسی به معنای عام با نويسندگی فرق می کنه (هر چند که بسياری از وبلاگ های ما، از جمله وبلاگ های برخی از اعضای پن لاگ کم از نويسندگی نداره). کانون نويسندگان ايران تشکيل شده از افرادی که نويسنده هستند، يعنی کسی که در حوزه ادبيات کار می کنه. مثلا مولف کتاب های درسی و کنکور عضو اون نيست. نويسنده کتاب علمی پاسخ به مسائل جنسی و زناشوئی عضو اون نيست، آخوندی که رساله می نويسه هم عضو اون نيست. عنصری که يک کانون يا انجمن رو تشکيل می ده که قراره کارکرد اجتماعی هم داشته باشه، يک عنصری است که اون کارکرد اجتماعی رو داره و بين اعضا هم مشترکه. داشتن وبلاگ به تنهايی يک عنصر مشترک نيست، وبلاگ يک وسيله فنی است. اما، اين وسط، مشخصا يک عنصری وجود داره که چند وبلاگ نويس (و حتی چند نفر که فقط خواننده وبلاگ هستند) رو دور هم جمع کرده. اون عنصر مشترک ميل به آزادی خواهی، ضرورت ايجاد يک حرکت منسجم برای دفاع از آزادی بيان در اينترنت، و يک سری علائق سياسی اجتماعی مشترک است. در نتيجه، پيشنهاد من اينه که به جای اينکه ما کانون وبلاگ نويسان ايران داشته باشيم، کانون دفاع از آزادی بيان در اينترنت داشته باشيم. بر عکس همه افراد که اصرار داشتن اسم کانون به نحوی باشه که همه ايرانی ها رو در بر بگيره، به نظر من اصلا نبايد اصراری بر اين مساله باشه. يک عده آدم فعال و هوشمند با حساسيت های مشترک در مورد مسائل موجود دور هم جمع شده اند که کانونی بسازند، چرا بايد سعی کنيم کانونی باشه که همه رو تحت پوشش بده، در صورتی که وبلاگ نويسانی وجود دارن که با فيلترينگ موافقن و ترجيح می دن بعضی از وبلاگ نويسان، حتی بعضی از اعضای پن لاگ زندان هم برن؟ به نظر من درست کردن کانون وبلاگ نويسان، مثل درست کردن کانون ايرانی ها (با هفتاد ميليون جمعيت)، کانون مداد وکاغذ دارن، کانون ايميل داران، کانون کامپيوتر داران و غيره می مونه. ما تو ايران کانون ايرانی ها نداريم، ولی هزازان کانون خاص داريم مثل کانون نويسندگان، پزشکان، مهندسين، حمايت از حقوق کودکان و غيره. حالا توی دنيای مجازی هم کانون هايی می شه داشت که عنوان خاص داشته باشن و محدوده کاری مشخص و عنصر مشترک. به هر حال، از اون جايی که يکی از مهمترين اهداف "کانون وبلاگ نويسان ايران" دفاع از آزادی بيان در اينترنته، در صورت تشکيل شدنش من هر کمکی که از دستم بر بياد براش انجام می دم. اما عضو اون نخواهم شد. از تشکيل کانونی خاص تر با عنصر مشترکی به نام مثلا دفاع از آزادی بيان در اينترنت هم به شدت استقبال می کنم. موفق باشيد، خورشيد خانوم
نظرهای شما:
خورشيد خانم عزيز!
حرفهای بسيار خوبی زدی و میتونه رهگشا باشه اما اجازه بده درمورد اون کمی گپ بزنيم. 1- آيا وبلاگ مانند قلم و دفتر است؟ من اينطور فکر نمیکنم. چيزی که قلم و کاغذ است اينترنت است نه وبلاگ. اجازه بده مثالی بزنم تا موضوع روشن شود. با همين استدلال تو میتوانيم بگوييم:"انجمن روزنامهنگاران" معنا ندارد چون روزنامه از کاغذ تهيه میشود و روزنامهنگار نويسندهیی است که در روزنامه مینويسد پس کانون يا انجمن روزنامهنگاران معنا ندارد! وبلاگنويسی درست مانند روزنامهنگاری فعاليتی خاص است در فضای اينترنتی همانطور که روزنامه روی کاغذ چاپ میشود و همين امروز در فضای انينترنتی هم موجود است و شايد در آينده اصولا روزنامهی کاغذی از بين رود و صرفا روی اينترنت بيايد اما باز روزنامه است و تعريف خودش را دارد "وبلاگ" و "وبلاگنويسی" نيز تعريف خاص خودش را دارد و میشود حول محور آن تشکلی را سازمان داد. اين که وبلاگها مختلف هستند چيزی را عوض نمیکند مگر روزنامهها يکسان هستند؟ روزنامهی ورزشی، سينمایی، خبری، حوادث... وجود دارد. روزنامههای زرد هم وجود دارد. آيا اين دليل میشود که نشود انجمن روزنامهنگاران تاسيس کرد؟ 2- آيا بايد همهی وبلاگنويسان عضو اين کانون شوند؟ با اين حرف تو که دليلی ندارد تمام وبلاگنويسان عضو کانون وبلاگنويسان شوند کاملا موافق هستم. از نظر من هم تنها وبلاگنويسانی میتوانند عضو کانون وبلاگنويسان شوند که منشور را قبول داشته باشند و محوریترين حرف منشور هم آزادی بيان است. 3- و اما "کانون دفاع از آزادی بيان در اينترنت" اين کانون میتواند کانون بسيار خوبی باشد. اما اولين مسئلهاش اين است که چه کسانی میتوانند عضو آن باشند؟ احتمالا هر انسانی که به موضوع آزادی بيان در اينترنت علاقهمند باشد میتواند عضو اين کانون شود اما اين منافاتی با کانونهای ديگری که خاصتر باشند ندارد. خوب است که کانونهای مختلفی شتکيل شود و سپس اين کانونها اتحاديهوار در چنين کانونی عضو شوند. جمعبندی اين که "کانون وبلاگنويسان ايران" نبايد نمايندهی تمام وبلاگنويسان باشد به نظر من حرف درستی است. برای رفع اين مشکل پيشنهاد میکنم با توجه به نظر درست خورشيد خانم عزيز. نام کانون را بگذاريم: کانون وبلاگنويسان ايران (مدافع آزادی بيان) حالا ديگران هم میتوانند کانونهای ديگرای تاسيس کنند. مثلا کانون وبلاگنويسان مسلمان! يا هر چيز ديگر... به هر حال خورشيد عزيز اميدوارم اين کانون هرگز بدون خورشيد نشود. حضور تو بسيار مغتنم است. تو جزو اولين کسانی هستی که وقتی وارد وبلاگستان شدم دست مرا گرفتی و راه و چاه را نشانام دادی و خود را هميشه مديون تو و محبتهایات میدانم.
سلام و آرزوی خوشوقتی و سعادت برای شما و سایر دوستان دست به نت.
والا من که حسابی خوشحال شدم که ایرانی ها بتونند با هر نظری دور هم جمع بشند اما چند راهکار ناقابل : 1- سعی شود محور منشور یا اساسنامه و... انسانی باشد.حتی ایرانی هم غلیظ نباشد بهتر است. 2- اخلاق فصل مشترک همه ما باشد.. 3- هرگز کسی را به خاطر عقیرهاش مماشات نکنیم. نقد کنیم .نقد منصفانه... 4- هر وقت حرف حسابی دیدیم یا شنیدیم از بلاگی قبول کنیم و متواضعانه نشر بدیم تا باز هم اخلاق انسانی توسعه یابد.... 5- جنسیت را از بلاگها حذف کنیم و مواظب باشیم در نوشتارمان تفوق جنسی مترتب نگردد..... 5- اهانت و ... ممنوع باشدبه هر کس یا هر گروه ولو آنها که هیچکداممان قبولشان نداریم...... 6- مثل من سر خلایق را درد نیاوریم...... 7- با تمام وجود آرزو می کنم به مراد والایتان برسید.......
سلام!
Post a Comment
خسته نباشيد، مسلما با حسن نيت و اراده ميتوان به نتايج مطلوبي رسيد. از اين رو اميدوارم بدون غرض ورزي و باند بازي اين حركت خودجوش و اين راه بعنوان يك راه سالم مفاهمه براي ايرانيان آزاديخواه الگوي مناسبي باشد براي ساير تشكلها و آزاديخواهاني كه خواستار دموكراسي در ايران هستند. صفحه اصلی |
وبلاگ اعضاءاعضا هم بسته
|