وبلاگ اعضای کانون وبلاگنويسان ايران
| |
مسئول محتوای هر مقاله نويسنده آن است!
مواضع رسمی کانون در وبلاگ اصلی کانون منتشر میشود! 8/28/2004نخستين ارسال
با درود به همهي اهالي "كانون وبلاگنويسان ايران". قبل از شروع بحثم پيرامون نخستين پستي كه در وبلاگ مىفرستم، از دستاندركاران بلاگ كه قبول زحمت كردند و بنده را دعوت نمودند، تشكر و سپاسگزاري مىكنم و نخستين مطلب خود را ارسال خواهم كرد و در ضمن يادآوري نيز خواهم نمود كه از هماكنون، كوروش ضيابري نيز از اعضاي penlog است و در صورت تمايل، لينك سايت ايمان امروز را نيز در صفحهي اول بلاگ، قرار بدهيد. با اين حال، هرچند از زمان نگارش اوليهي اين مطلب، چند هفتهيي مىگذرد اما با توجه به عنوان كانون و با توجه به اينكه نخستين مطلبم را در خواهم فرستاد، در نتيجه تصميم گرفتم يكي از مقالاتم را كه پيرامون روز خبرنگار در ايران نگاشته بودم، براي خوانندگان ارسال نمايم.
چند روز پيش، روز قلم نام گرفته بود هر چند كه دقيقا فلسفهي اين نامگذارى را نمىدانم ولي احساس كردم فرصت خوبي است تا به بيان برخي مسايل حول و حوش قضيهى قلم و قلمبدستان بپردازم. هر چند كه براي نوشتن همين سطور، keyboard به دست گرفتم تا قلم!!! اين مقاله در شمارهى 605 نشريهي هاتف در تاريخ نهم تيرماه سال 1383 به چاپ رسيده است. يك روز در جهان براي گراميداشت قلم چه كساني امروز قلم در دست دارند؟ جستجو و كنكاش بشر براي يافتن راههايي جهت بروز استعدادها، علايق و احساسات و تفكرات و انتقال آنها به همنوعان و به نوعي ايجاد فرصتهاي جهت تضارب آرا، نخستين گام ايجاد رسانه شد. نخستين رسانه، ديوارنويسههايي بود كه انسان اوليه آفريد تا امروزيان خود را بىنصيب از آرا و افكار ابتدايي و البته مولد خود نگذارد. تمام تلاشهاي بشر براي بروز دادن نسبي آرا و افكار و مكنونات ذهني و قلبي، منجر به يادگيري نحوهي استفاده از قلمي شد كه خداوند متعال، ميزان قداست آن را تا حد سوگند ياد كردن دانسته است. جايي كه خداوند در قرآن خود به قلم و آنچه مىنويسد سوگند ياد مىكند، ارج و قرب اين وسيلهي مقدس و الهي را در نزد خود بيان مىكند و به قدرت آن اشاره مىنمايد. هرچند لغات به تنهايي تنها قدرتي ندارند و اين قدرت قلم است كه با قرار دادن همين لغات فاقد قدرت در كنار هم، سطور و جملاتي خلق مىكند كه عدهيي را تا سرحد جان، ناراحت و خشمگين مىسازد و عدهيي ديگر را تا اوج آسمانها شاد و بانشاط ... و اين قلم است كه اينگونه با قدرت حياتبخش خود، لغات را زنده مىسازد و به بيروحترين آنها، جان و معنا مىبخشد... هر چند امروز در اين جهان شلوغ و پرهياهو كه فوران و انفجار اطلاعاتى، ديگر فرصت آرامش و تفكر در سكوت قديمي جهان را از او مىگيرد، هر كسي در هر صنف و دسته با هر مسلك و كيشي كه هست، ناگزير از به دست گرفتن قلم، مىنويسد و مىآفريند و حتي ضربه مىزند، ديگر نمىتوان معيار و ملاك و محدودهيي براي هيچ مفهموم فرهنگي به ويژه قلم در نظر گرفت، اما واقعبيني و بازانديشي ما مىتواند در راه يافتن حقيقت ياريمان دهد. در جهاني كه جديدترين و نوپاترين و البته محبوبترين و شناختهشدهترين رسانهي آن و گستردهترين شبكهي ارتباط جمعياش، اينترنت، حاوي بيش از 300000000 صفحهي اطلاعاتي و بيش از 5000000 سايت و پايگاه اطلاعرساني ميباشد و ميليونها نفر انسان در اين پايگاه، چه قلم در دست و چه keyboard در دست ! مىنويسند، ديگر نمىتوان گفت كه قلم نبايد در دست هر كسي باشد و از سوى ديگر، صحت و سقم ديدگاهها و اخبار و اطلاعات و صداقت نويسندگان و خبررسانان را به هيچ وجه نمىتوان تاييد كرد. در دنيايي كه قطع يكدقيقهيي برق در كشورى، موجب مختل شدن سيستم خبررسانى و اطلاعات و نيز زندگى روزمرهى انسانها مىشود و فعاليتهاي عادى مردم را مختل مىكند، و در جهاني كه هر روز بيش از 1000 صفحهي اطلاعاتي به سايتهاى اينترنتي اضافه مىشوند و راديو و تلويزيونهاي دنيا بيش از 24000 ساعت برنامه در شب و روز پخش مىكنند، نمىتوان براي اطلاعات و مكتوبات رسمى انسانها حد و مرزي تعيين كرد. جهان امروز جهاني است كه هر كس بدون هيچ حد و مرز و آزمونى، قلم و تريبون در دست مىگيرد و مىنگارد و خبر مىرساند. جهان امروز جهاني است كه ابزار مقدس خداوندي، قلم، بدون هيچ حد و مرز و هيچ قيد و شرطي، در اختيار هر كسي قرار مىگيرد حال صرفنظر از اينكه عليرغم رد نشدن از هيچ فيلتري براي نوشتن و شروع به كار در عرصهي روزنامهنگاري، مىآييم و مىنويسيم، چه مىنويسيم و چرا و با چه هدفي؟ آيا اين اهداف ما در جهت اطلاعرساني به مردم قوام مىيابند يا در جهت سركوب ديگران؟؟ روز قلم، كه به منظور تجليل از قلمبهدستان و روزنامهنگاران و اهالي فكر واقعي و راستين عرصهي ادب و فرهنگ نامگذاري شده است، مىتوانست فرصتي باشد كه در آن خوندلخوردگان عرصهي نويسههاي كاغذي مورد تاييد و تحسين مردم قرار گيرند و پاداش زحماتشان را به ايشان بدهند كه البته متاسفانه در كشور ما هنوز فرهنگ برگزاري آيينهاي تجليل روزنامهنگاران و اصحاب فكر ايراني رسم نشده است كه البته جا دارد ياد و خاطرهى شهيد احمد صارمي را همينجا گرامي بداريم كه با شهادت اسطورهوار خود، فرصتي را جهت تقدير و سپاسگزاري از زحمات اصحاب واقعي قلم فراهم كرد و به هر حال اين تنها فرصتي است كه روزنامهنگاران مىتوانند آن روز را از آن خود، فارغ از هرگونه تنش و خطر ديگرى براى صنف و مجلاتشان بدانند. اما واقعا در جهان امروز و در ايران امروز، چگونه بايد اصحاب قلم واقعي را شناخت و روى گزينههاي درست انگشت نهاد و به آنان اعتماد كرد ؟ جهاني كه فوران اطلاعاتي و گسترش جمعيت افرادي كه يا به معناي واقعي نويسنده هستند و يا خود را نويسنده و ژورناليست مىنامند، واقعا مخاطبان را سردرگم مىكند و حتي عواملي از جمله افسردگي و بيماريهاي روحي را گسترش مىدهد. متاسفانه جهان امروز جهاني است كه در عرصهى كار روزنامهنگارى و ژورناليسم به خصوص در كشورهايي كه به سبب كثرت مطبوعات و توسعهيافتگي كمي نشريات، رقابت زيادى در اين عرصه وجود دارد و هر كسي سعي مىكند بعد از چند صباحي قلم زدن كه البته واقعا مشخص نيست اين قلمزدنها، خبررسانيهاى حرفهيي بوده و در جهت افزايش آگاهيهاي مردم تلاش شده يا تخليههاي دروني و خاطرات روزانهنويسي بوده كه در قالب كار روزنامهنگاري و حرفهيي مطبوعاتي به مردم غالب شده است، خود را استاد مسلم و نابغه در گسترهى قلم بداند؟! اي كاش در كشور ما كه از سوي ديگر به سبب كثرت استعدادهاي مختلف فرهنگي هنري كه البته بخش اعظمي از آنها، بخصوص دانشجويان رشتههاي علوم انساني پس از پايان تحصيل براي امرار معاش رو به نشريات مىآورند و روزانه عدهي زيادي جوان به سمت نشريات به قولي بينواي ما سرازير مىشوند، روزنامهنگاران جوان پس از چند صباحي نوشتن و خط زدن خود را استاد مسلم روزنامهنگاري معرفي مىكنند و ادعاها در كشور ما بيداد مىكند، كمى فعاليتها و عملها بيشتر شود و ما مردان عمل را بيشتر در كشور بيابيم تا مردان حرف و ادعا كه البته حرف و ادعا آسانترين كاريست كه از مردمان و نامردمان برمىآيد... متاسفانه ما ايرانيان كه همواره به عنوان مردماني باهوش و بااستعداد معرفي شديم و البته از سوى ديگر در تعاملات برخوردي و اجتماعي بعضا مشكل داشتيم و نتوانستيم در برخورد با موفقيتها احساسات خود را كنترل كنيم، كمتر به يادگيرى مىپردازيم و متاسفانه هركدام از ما در هر صنفي كه هستيم، خود را قدرت مطلق آن صنف و رشته مىناميم و سعي مىكنيم به هر نحوى با تضعيف و تضييع روحيه و وجهي اجتماعي ديگران، خود را به قولي به هر زحمتي كه شده، چند پله بالاتر بكشيم! ما همواره ادعاي دفاع از حقوق روزنامهنگاران به عنوان مظلومترين كارمندان شاغل را داريم و جايش كه برسد، هر كدام رييس يك حزب صنفي دفاع از حقوق مطبوعات هستيم اما صرف در دست داشتن قلم و بهرهوري از اين وسيلهى الهي و مقدس، ضمن اينكه سعي مىكنيم عالم و آدم را زير سوال ببريم و البته زير بار اين سوالات تحقيرآميز، له كنيم، تلاش داريم كه خود را اساتيد فن قلم بدانيم و هزاران ادعا و سخن گزافهي ديگر... احترام به تمامي اصحاب قلم و مطبوعات كه چه به شايستگي وارد اين عرصه شدند و چه به عدم شايستگي، واجب است اما واقعا قاضي كردن وجدان خودمان به خصوص در اين روز كه هم از سويي جشن اصحاب قلم البته در سكوت و عزلت كامل، ميبينند به پاس يك سال زحمت بىشائبه روزي را برايشان گرامى داشتهاند و از سويي سوگوارهي مطبوعات كه در غم از دست دادن همكارانشان در سراسر دنيا كه هر لحظه در پي تهيهي خبر، جان مىسپارند و نيز با تعطيلي نشرياتشان مواجه مىشوند، نياز است كه آيا دو سه روز قلم به دست گرفتن و نوشتن براي اينكه خود را اساتيد بىچون و چراي قلم بناميم كافي است؟ روز قلم با اينكه مثل ساير مناسبتها در ايران آنطور كه بايد و شايد گرامى داشته نمىشود و فرصت تجديد بيعتي براي روزنامهنگاران و قلمبهدستان با آرمانهاي ملي و جهانىشان نمىگردد، اما فرصتي است تا حرف دل اصحاب قلم و نويسندگان در هر جاي آب و خاكشان كه هستند، اينگونه تكرار شود كه متاسفانه ادعاها در ميان اصحاب و نااصحابان قلم ما زياد است و با وجود اين روند، همواره مدعيان بيعملي را مىتوان ديد اما بايد به كار ادامه داد و تنها رسالتي را در نظر گرفت كه خداوند به اين اهالي سپرده است. |
![]()
وبلاگ اعضاءاعضا هم بسته
|