وبلاگ اعضای کانون وبلاگنويسان ايران
| |
مسئول محتوای هر مقاله نويسنده آن است!
مواضع رسمی کانون در وبلاگ اصلی کانون منتشر میشود! 9/21/2004نامشویی
باز فريبمان دادند! همهیمان را بهصف کردند تا ناممان را تغيير دهيم تا بتوانند تاريخ را تحريف کنند! حق دارند نام ما شريف است و لکهی ننگ ديکتاتوری و قتل بر آن نشانده نشده است و میخواهند نام ما را با نام خودشان که آلوده به هزار جنايت و قتل و جهل و خيانتات است عوض کنند!
احتمالا با اصطلاح پولشویی آشنا هستيد. کسانی که دارای پول کثيف(با منشا موادمخدر، قاچاق...) هستند با عمليات بانکی پول کثيف خود را تبديل به پول تميز و قانونی میکنند. حالا اين قضيهی "نام" عوض کردن هم دقيقا با همين هدف دارد دنبال میشود. به متنی که در خبرنامه گويا (برای بچه های امروز) منتشر شد رجوع کنيد ببينيد چه دارند میگويند. دارند تاريخ را بگونهیی مینويسند که کاملا حذفمان کنند گويا اساسا وجود نداشتهايم. مهندس بازرگان بوده است و حنيفنژاد و بعد هم غاصبان انقلاب و حالا فرزندانشان! و ما گويا اصلا نبودهايم. فرزندان آنان که در خاوران خفتهاند، برادران و خواهرانشان، اصلا وجود خارجی نداشتهاند! بچههای امروز چه کسانی هستند؟ و چه کردهاند بخوانيد نظر مشعشعشان را: "بچه های امروز را از جامعه بیرون کردند، نشاط و آفتاب را از آنان گرفتند، آنان را از مناطق آزاد راندند، بچه های امروز بنیان را بنیاد کردند و حیات نو را پی گرفتند،" ما کجا هستيم؟ فقط خودشان هستند "نشاط" و "آفتاب" و "مناطقآزاد" و "بنيان"و "حياتنو" میشود دستآورد نسل امروز! جلالله خالق از اينهمه دروغ و دونگ و فريب! جوری تاريخ را مینويسند که انگار در تمام اين سالهای شوم که ما را کشتند و تبعيد کردند و بدون محاکمه و حق داشتن وکيل اعدام کردند و حتا گورمان را نشان نگذاشتند اين فقط آنها بودنند که روزنامه منتشر کردند و حرف زدهاند و کاری انجام دادهاند بعد روزنامههایی که توسط خودشان برای فريب نسل جوان و برای تحريف تاريخ منتشر کردهاند دستآورد نسل امروز میدانند! اما همه میدانيم ماجرا چيست! ماجرا خيلی ساده است. نسل امروز از دومخرداد و دروغ و دونگاش بريده است و به اينترنت آمده است تا "زيتون"، "سايه"، "عزيزدوردونه"، "هزار حرف ناگفته"، "شراگيم"، "شاهد"، "آرش سرخ"،"زن ناقصالعقل"، "صفرمطلق"، "اميد حبيبی"، "آزادی بيان"، "زمينی"، "خورشيدخانم"، "زهرخند"، "لرد شارلون"، "افسون افسرده"، "آيات شيطانی"،"صورتک"، "گفتارنيک"، "فضولک"، "شبنم"، "نيچ"، "الهام"، "هستی" و هزاران نام ديگر... باشد، و در اين ميان "سرزمين آفتاب"، "بامداد"، "گلکو"، "زنانهها"، "لندنی"، "خسنآقا"، "سيپريک"، "فرهنگ"، "شادی شاعرانه"، "منوچهر"، "رهگذرثانی"، "ترانه"، "پرده"، "مهران"، "آذر فخر"، "نسرين"، "کنجکاو"، "خرس مهربون"، "چهگوارا"، "شمر" دهها نام ديگر... را يافتند که از نسل ميانه بودند و تاريخ زندهی انقلاب و بعد از انقلاب بودنند و چشمانشان را بهروی حقايقی باز کردنند که ناگفته مانده بود و تحريف شده بود! و نسل امروز روبهروی پدران و مادران درون حاکميتشان ايستادند و از "خاوران" سوآل کردد؟ از سی خرداد؟ از باورهای ارتجاعی پرسيد و سراغ تابستان 76 را گرفت؟ "دفاع مقدس" برایشان شد جنگ فرسايشی برای نابودی راديکاليزم آزاد شده از انقلاب. حالا حرفهای جديدی میشنيدند. "اعدام" و "سنگسار" و "حکومت دينی" ديگر برایشان معنا نداشت و اينها حرفهای جديدی بود که میشنيدند که در روزنامههای دوم خردادی نيافته بودنند! از آزادیهای ماگزيماليستی سر درآوردند ديگر به آزادیهای قطره چگانی "مردم سالاری دينی" فکر نمیکردنند حالا حتا حقوق "همجنسگرايان" هم برایشان مسئله شده بود. به مذموم بودن "اعدام" فکر میکردنند. "آزادی بيان" را بیقيد و شرط میخواستند... ديگر "کيهان" و "مرتضوی" برایشان دشمنان کوچکی شده بود حالا کليت اين نظام همآهنگ، در وقت بحران، را نشانه گرفته بودنند! آزادی میخواهند نه فقط برای "محتشمی"، "بهزاد نبوی"، "فائزه هاشمی"،... برای همه، برای کمونيستها، بهائيان، مجاهدين، کيهان، اصلاحطلبان، همجنسگرايان، سلطنتطلبها،... برای نسل امروز "بازیگران" مهم نيستند "قواعد بازی" مهم است! و قاعدهی بازی اين است "آزادی بيان بیقيد و شرط برای همه"! حالا میخواهند بهصورت سمبوليک و نمادين ناممان را تغيير بدهيم تا تاريخمان را تحريف کنند تا بگويند نسل امروز نسل "حياتنو" است! نسل امروز فرزند محتشمی و خاتمی و مزروعی است! پدران و مادران نسل امروز را کشتند و حالا میخواهند فرزندنشان را هم مصادره کنند! شناسنامهی تقلبی برایشان صادر کنند و نام خود را به عنوان پدران و مادرانشان بنويسند! اما زهی خيال باطل حداکثر بتوانيد برای يک روز فريبمان بدهيد! وقتی آنها "عکس امامشان" را در ماه نشان میدادنند ما به خاوران اشاره کرديم! اينترنت در دستان ماست نمیگذاريم فريبمان بدهيد! بايد بگوييد وقتی جوانان را هزار هزار روی مين میفرستاديد شما کجا بوديد؟ وقتی صدها نفر را در تابستان 76 مثله کرديد شما کجا بوديد؟ وقتی قراردادهای اسارتبار يکی پس از ديگری بسته میشد شما چه سمتی داشتيد؟ وقتی دختران و پسران را در کوی برزن به دليل پوشش کمی متفاوتشان تحقير میکردنند مسئوليت دولتی شما چه بود؟ وقتی دانشگاهها به قبرستان تبديل شده بود شما با کدام بورس دولتی در کدام کشور تحصيل میکرديد تا دکتر و مهندس شويد به خرج اين مردم؟ وقتی جوانان معتاد میشدند، کارگران و کشاورزان و طبقات تهی دست گرسنهگی میکشيدند مسئوليت و پست دولتی شما چه بود؟ ما آزادی را برای همه میخواهيم و حق پرسيدن از همه چيز و از همه کس را برای خود قايل هستيم و جناحی از نظام بر جناح ديگر برایمان ارجحيت ندارد. ما خواهان آزادی "حنيف مزورعی" هستيم و اگر فردا پسر "مرتضوی" هم توسط اين جناح بازداشت شود خواهان آزادی او هم خواهيم بود! "نام" بازداشت شده برای ما مهم نيست حتا "جرم" او هم مهم نيست مهم اين است که با موازين انسان متمدن امروزی بايد جرم و مجازات تعيين شود. و "بيان" را هر بيانی را آزاد میدانيم و هر قانونی را که بخواهد نوعی از "بيان" را ممنوع و "جرم" تلقی کند به حکم قوانين بنيادی و جهانشمول مردود و نامحترم میدانيم. جلوی تحريف تاريخ را بگيريد و نگذاريد حالا که اجماع جهانی برعليه حاکميت ايران دارد شکل میگيرد با "خاتمی" ديگری فريبمان بدهند و دشمنمان را "کيهان" و "مرتضوی" معرفی کنند تا دشمن اصلی را نبينيم! ما امروز ديگر "امروز" نيستيم "فردا" هم نيسيتم، خودمان هستيم! با هزاران رنگ و بو و نقش و نگار و نام نشان! که يک چيز میگوييم: آزادی بيان بیقيد و شرط برای همه! پينوشت: ببخشيد که اين متن را اينجا قرار دادم چون در پست قبلی به اين مطلب لينک داده شده بود بهتر ديدم اين مطلب را اينجا هم قرار بدهم به هر حال اگر ادمينهای عزيز اين را خلاف مقرات اينجا بدانند و حذفاش کنند. هيچگونه اعتراضی ندارم. مديريت اينجا بهتر صلاح کار را میداند. تا نظر شما چی باشه؟
نظرهای شما:
متاسفانه شما هم به همان بیماری رهبر معذب انقلاب خامنه ای دچارید: توهم توطئه! منتهی این بار توطئه را اصلاح طلبان چیده اند. چرا باور ندارید که این یک حرکت خودجوش بود در راستای فریاد زدن بر سر سانسورچیان و محدود کنندگان آزادی، نه همراهی و تایید و حمایت از اصلاح طلبان که حنایشان برای ما رنگ باخته است؟ می فرمایید تمام این بچه هایی که در این حرکت شرکت کردند، مزدورند یا دست نشانده یا حداقل گول خورده؟ هیچ دامنه خطایی هم برای فرض خود در نظر نمی گیرید؟ اشکالی ندارد، شما بفرمایید چه کنیم؟ چه کار جمعی موثری می شود انجام داد که انگ عامل و مزدور و دست نشانده بهمان نخورد؟ حکایت شما نقل همان کسی است که می رفت داروخانه میخ می خواست! اخر سر بهش گفتند باباجان تو شاشتو بکن برو، چیکار داری میخ داریم یا نداریم؟!!
Post a Comment
صفحه اصلی |
وبلاگ اعضاءاعضا هم بسته
|