مسئول محتوای هر مقاله نويسنده آن است!
مواضع رسمی کانون در وبلاگ اصلی کانون منتشر می‌شود!

           5/09/2006

 

دلاور مردی در سایه دار



دلاور مردی در سایه دار

دلاور مردی در سایه دار می‌گفت
بیا این گلوی من
تن به ذلت و تسلیم نخواهم داد
چه آواز سبزی در گلویت نهفته است
صدایی که خنجرش رو به بیداد بود

دلاور مردی در سایه دار می‌گفت
ای آزادی
تنفس ِ در تو حیات من است
و آخرین ضربان قلبم را
هدیه راهت می‌کنم


بگذار میهنم از خون من آباد شود
بگذار گلوی من
به ریسمان ظلم تو آویز شود
با مرگ سرخ من حاکمان عبا
فیض نخواهند برد
تو شاهد باش ای میهنم
ای آشیانه ِ در خون نشسته‌ام
خیل آزادگان را به جرم مجاهد
به تیر دار می‌کشند
اگر جرم این است
من هم حلاجی دیگر می‌شوم

ح مقدم


نظرهای شما: Post a Comment

صفحه اصلی

This page is powered by Blogger. Isn't yours?