مسئول محتوای هر مقاله نويسنده آن است!
مواضع رسمی کانون در وبلاگ اصلی کانون منتشر می‌شود!

           8/04/2006

 

کاروان ِ دزد زده

صبح چون کاروان ِ دزد زده
می‌نشيند فسرده
چشم بر دزد ِ رفته می‌دوزد
خنده‌ی ِ سرد را می‌آموزد
نيما يوشيج


اين روزها از اخبار ِ « عربده و پک‌و‌پوز » ِ نظام ( يعنی همان « صدا و سيمای » ِ جمهوری ِ اسلامی ! ) و خبرگزاری‌های ِ بيرون ديديم و شنيديم و خوانديم که به فرمان ِ مقام ِ کبير ِ معظّم ِ رهبری ، مرحله‌ای ديگر از چوب ِ‌حراج‌زدن بر استخوان‌های ِ ايران آغاز شده است ؛ و بسيار گسترده‌تر از پيش . [ + ]

اغلب ، در انديشيدن به شيوه‌هايی که هيولای ِ مخوف ِ قدسی از آن بهره می‌جويد ، ناچار می‌شوم اعتراف کنم که ساز و کار ِ اهريمنی ِ اين نظام ِ قدسی ِ والا ، در عين ِ پريشيدگی و بی‌بنيانی ِ ظاهر ، از انسجامی بی‌مانند برخوردار است . شايد هم خود - به‌عمد - اين پوسته‌ی ِ پريشيدگی را آب‌و‌تاب می‌دهد تا در چشم ِ ما مشنگ جلوه کند و ما را به شادمانی ِ کاذبی که باعث ِ تخلّی ِ ماست ، بفريبد .
و اين البتّه ، اختراع ِ آخوند نيست . آخوند ، مو به مو بر اساس ِ کهن‌الگوی ِ قدسی ِ خويش عمل می‌کند . پريشيدگی ِ ظاهر و درهمبافی ِ درونی ِ آن را جسميّت و عينيّت می‌بخشد ؛ و حاصل ِ آن ، آوار ِ مرگ است


نظرهای شما: Post a Comment

صفحه اصلی

This page is powered by Blogger. Isn't yours?