مسئول محتوای هر مقاله نويسنده آن است!
مواضع رسمی کانون در وبلاگ اصلی کانون منتشر می‌شود!

           11/03/2007

 

شتر و خواب و پنبه‌دانه و قضايا

( شوخی با علمای ِ اعلام ؛ و تضمين ِ مثل ِ مشهور ) [1]

به قم روحانی‌ای در توی ِ خانه
چنين می‌گفت با زيد ِ شبانه
كه فاطی ! قُدّسَ سرُّه سرين‌ات !
الهی غش كنم بر لمبرين‌ات
بيا ای سجده‌ی ِ سهوت بنازم
رسالت‌وار ، پُر شهوت ، بتازم
بتازم من بر آن قدس ِ شريف‌ات
كنم انگشت در سولاخ ِ قيف‌ات
زنك می‌خواند با عشوه بهانه :
شتر در خواب بيند پنبه‌دانه !

عَلَم برخاست از روحانی ِ ما
درش بنهاد و ، با يك قل هُوَ الّا
بزد ديوار و در از هم فرو ريخت
زنك جستی زد و از زير بگريخت
بفرمود آية‌اللَّه : هی ! ضعيفه !
النگوهات خريده‌م ؛ توی ِ كيفه !
در آن وقتی كه زن شل كرد و وا داد
تمام‌اش را چو دل در سينه جا داد [2]
جناب ِ شيخ می‌خواند اين ترانه :
گهی لُپ‌لُپ خورَد ، گه دانه‌دانه !!

( 860811 )


?
پابرگ :
[1] خواندن ِ چندينی از سروده‌های ِ ميرزا علی‌اكبر صابر ( هوپ‌هوپ‌نامه ) ، مرا به حال و هوای ِ اشعار ِ تودگی ِ آن روزگار برد . صابر و نسيم ِ شمال و دهخدا و ...
[2] بيت ، ناظر به بيت ِ ايرج ؛ و مصرع ِ دوّم ، عيناً از اوست ( از عارف‌نامه ) .

Labels:



نظرهای شما: Post a Comment

صفحه اصلی

This page is powered by Blogger. Isn't yours?